واژه ی « سپند » در درس ارمغان ایران از فارسی هشتم به معنی « پاک و مقدّس» و سرزمین سپند به معنای سرزمین پاک و مقدس است.
توضیح بیشتر را در ادامه مطب بخوانید.
اسفند
لغت نامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ ] (اِ) در اوستا سپنته صفت است (در تانیث سپنتا ) یعنی پاک یا
مقدس ، برابر سانکتوس لاتینی . این صفت در اوستا از برای خود اهورمزدا و گروهی از ایزدان
و مردمان و جز آن آورده شده است از آن جمله برای ارمیتی . سپنته در بسیاری از
کلمات بسیط و مرکب فارسی بجا مانده مانند: اسفند یا سپند گیاهی که در لاتینی روتا
نام دارد و دانه آن بخوری است معروف . حنظله بادغیسی گوید:
یارم سپند اگرچه بر آتش همی فکند
از بهر چشم تا نرسد مر ورا گزند
اورا سپند و آتش ناید همی بکار
با روی همچو آتش و با خال چون سپند.
همچنین سپند (اسپند) نام کوهی بوده در سیستان . اسدی گوید:
یکی شهر بد پشت اسپندکوه
بسی رهزنان گشته آنجا گروه .
و فردوسی گوید:
بخون نریمان کمر را ببند
برو تازیان تا بکوه سپند.
کلمات و نامهای امشاسپند و گوسپند (گوسفند) و اسفندیار و آذرباد مهراسپند از همین
لغت سپنته ترکیب یافته است . سپندار و سپندارمذ و در پهلوی سپندارمت و در اوستا
سپنتا آرمتی ، از دو کلمه ترکیب یافته است ودومین جزء آرمتی است و آن نیز از دو
کلمه ساخته شده : آرم که از قیود است بمعنی درست یا آنچنان که شاید و باید و بجا و
آن خود جداگانه در اوستا بکار رفته . و دیگری متی از مصدر من اوستائی بمعنی
«اندیشیدن ». از ترکیب «ارم + متی » یک میم طبق قاعده (که چون دو حرف هم جنس در
کلمه مرکب آید یکی را در دیگری ادغام و در
نوشتن حذف کنند) ساقطشده است . اَرمتی بمعنی فروتنی و بردباری و سازگاری گرفته شده
در مقابل ترومتی که بمعنی بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتنی و سرکشی است .
بنابر آنچه گذشت آرمتی با صفت خود سپنتا (سپنتا آرمتی ) که در فارسی سپندارمذ شده
یعنی فروتنی پاک یا تواضع مقدس ، امروزه نام دوازدهمین ماه را اسفند گوئیم یعنی
موصوفش را که ارمذ (ارمت ، اَرمتی ) باشد از زبان انداخته ایم . رجوع به فرهنگ
ایران باستان پورداود ج 1 ص 78، 82 شود. || نام ماه دوازدهم باشد از
سال شمسی . (برهان ). ماه سوم زمستان و ماه دوازدهم سال شمسی ایرانی ، مطابق حوت .
اسپند. اسفندماه . اسفندار. اسپندارمذ. اسفندارمذ. || نام روز پنجم از هر ماه شمسی
ایرانی .