گوهرپارسی
گوهرپارسی

گوهرپارسی

ابیات کامل شعر بانگ جرس از حمید سبزواری

«   بانگ جرس » یکی از شعر های زیبای ادب فارسی  با محتوای ادبیات پایداری  از شاعر ارزشی و توانمند جناب آقای حمید سبزواری است.

این سرود زیبا و به یاد ماندنی را باصدای حسام الدین سراج از اینجا دانلود کنید. متن شعر در ادامه مطلب آورده شد.

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم

دل در عبور از سد خار و خاره بندیم



گاه سفر آمد نه هنگام درنگ است


چاووش می‌گوید ما را وقت تنگ است


گاه سفر شد باره بر دامن برانیم

تا بوسه‌گاه وادی ایمن برانیم



وادی پر از فرعونیان و قبطیان است

موسی جلودار است و نیل اندر میان است

از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم

بانگ از جرس برخاست وای من خموشم

دریادلان راه سفر در پیش دارند

پا در رکاب راهوار خویش دارند

گاه سفر آمد برادر گام بردار

چشم از هوس از خورد از آرام بردار

گاه سفر آمد برادر ره دراز است

پروا مکن بشتاب همت چاره ساز است

باید خطر کردن سفر کردن رسیدن

ننگ است از میدان رمیدن آرمیدن

تنگ است ما را خانه تنگ است ای برادر

بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر

فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید

تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید

یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد

ای یاوران باید ولی را یاوری کرد

گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم

حکم جلودار است سر در پیش داریم

حکم جلودار است بر هامون بتازید

هامون اگر دریا شود از خون بتازید

از دشت و دریا در طلب باید گذشتن

بی‌گاه و گاه و روز و شب باید گذشتن

گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم

حکم جلودار است سر در پیش داریم

فرض است فرمان بردن از حکم جلودار

گر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار

جانان من برخیز بر جولان برانیم

زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم

آن‌جا که جولان‌گاه اولاد یهودا ست

آنجا که قربان‌گاه زعطر، سور، صیدا ست

آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد

آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد

جانان من اندوه لبنان کشت ما را

بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را

جانان من برخیز باید بر جبل راند

حکم است باید باره تا دشت امل راند

باید به مژگان رُفت گرد از طور سینین

باید به سینه رفت زین‌جا تا فلسطین

باید به سر زی مسجدالاقصی سفر کرد

باید به راه دوست ترک جان و سر کرد

جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش

آنک امام ما علم بگرفته بر دوش

تکبیرزن لبیک‌گو بنشین به رهوار

مقصد دیار قدس همپای جلودار

نظرات 17 + ارسال نظر
شهریار دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ

درودخداوندبرشما
پست جالبیست
خاطرات دوران کودکی بار دیگر برایمان زنده شد
بسیار سروده ی زیباییست، کاملا با شما موافقم
درود خداوندبرشما و خاندانتان باد
کهترین : شهریار

سلام چطوری عزیز دل برادر
قابلی نداشت جیگر
باز خوش به حالت که خاطرات دوران کودکی رو به یاد داری . من که هیچی یادم نیست . اینقدر کوچیک بودم حتی نتونستم برای خودم اسم انتخاب کنم. بابابزرگم برایم اسم انتخاب کرد
فدای چشای قشنگت بشم یه آسمون حرف داره

دانش اموزان دوم راهنمایی مدرسه دخت سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:50 ب.ظ

اقای جانپور ما به شما حسودیمان میشود که دانش اموزان خوبی چون ما دارید

صد البته همین طور است که می فرمایید
واقعا به شما افتخار می کنم و به حال شما حسودیم می شود

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ق.ظ http://gaabbabol.blogfa.com

سلام ودرود بیشمار محضر حضرتعالی که ما را به وادی عشاق بردی.سرزنده و شاداب باشی. شعبانی علی

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:53 ق.ظ

سلام معلم خوبم آقای جانپور
چه عجب تو نت یه بار هم حرف از شعر سبزواری زدند انگار داره کم کم از سانسور یا بگیم بایکد میاد بیرون ان شا الله دستتون درد نکنه شعر خیلی خیلی خیلی زیبایی بود واقعا از خوندنش لذت بردم
دانش آموز شما .سودان

سلام
نمی دونم چی بگم همین بس:
گردلیلت باید از وی رو متاب آفتاب آمد دلیل آفتاب
ارزش شاعر گرانقدری مانند حمید سبزواری نیاز به تعریف بنده نیست
اما از لطف شما سپاسگزارم

هیرو مرادی و مونا دلبری و زهرا صفر خ پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام
خسته نباشین
شعر قشنگی بود ولی ما نخوندیم
به هر حال ممنون از زحماتتون
این نظرو دادیم تا شما خوشحال بشین
باتشکر

همین که گفتی این مطلب شعر بود و اونو از نثر تشخیص دادید جای شکرش باقیه و باید به معلم ادبیات تون تبریک گفت که با داشتن این چنین دانش آموزانی .........
قشنگی یک شعر را برایشان تفهیم کرده

هیرو مرادی جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:49 ب.ظ

نه،ما تشخیص ندادیم
بالاش نوشته بود

آفرین
یه وقت کم نیاری
اون وقت فکر میکنم معلم ادبیات تون چیزی بهتون یاد نداد
واقعا بهتون حسودیم میشه

هیرو شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ

منم به شما حسودیم میشه!!!!!

یه آشنا دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:03 ب.ظ

با سلام من خیلی شما را نمیشناسم اما آوازتون به گوش ما هم رسیده خواهشی که دارم نمونه سوالاتی اگر در مقطع دوم راهنمایی دارید ارائه بدهید تا بهره ببریم راستی فکر کنم شما همون معلمی هستید که به دانش آموزانش حسودش میشه درست میگم

سلام آشنای آشنا
فکر نمی کردم صدای آواز من به گوش شما هم رسیده چون همش سعی کردم آروم بخونم تا صدا از کلاس بیرون نره.
حسودی کردن من به دانش آموزانم هم یک شوخی هست . همه ی شان را مثل بچه های خودم دوست دارم و به صفا و پاکی شان حسودی ام می شود.
نمونه سوال هم در بخش نمونه سوالات آمده است ولی با عرض معذرت کم است.
ولی در ارتباط حضوری در خدمت شما هستم

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام آقای جانپور
چه قدر این بانگ جرس و بخونیم مطلب جدید نمی ذارید
دانش آموز شما .سودان

سلام بعض ی ها گفتن که این شعر خیلی قشنگه اونم از حمید سبزواری
هرچه بیشتر بخونی بیشتر ثواب داره
تازه اگه روز جمعه باشه و بیکار باشی

[ بدون نام ] شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ

هنوزم میگم قشنگه ولی اگه آدم کنکور داشته باشه می خواد از وقتش برای خوندن مطالب بیشتری استفاده کنه .مگه نه آقای جانپور

صد البته
انشاء الله مثل همیشه به لطف خدای بزرگ پیروز و ربلند باشید

mandeli یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:26 ب.ظ

ممنونم از شما. اشعار حمید سبزواری همگی زیباست خصوصا دیوان سرود درد ایشان که واقعا همیشه تازه و شورانگیز است اما این شهر همپای جلودار با صدای جناب سراج واقعا شاهکاریست بی بدیل. باز هم ممنونم از شما.

اشنا شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ب.ظ

چرا عکس از لبنان نمیزارین تو وبلاگ.به حسین /جوادو محمد رضا سلام برسون داداش ش

سلام آشنا
راستش خیلی فرصت ندارم وبلاگم را به روز رسانی کنم.
عکس یچه ها هم توی وبلاگ ادبی ..........
همین که از لبنان گفتید و خاطرات خوش زنده کردید ممنون

دانش اموز سال اول راهنمایی کریمی سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:51 ب.ظ

سلام اقای جانژور دستتون درد نکنه شعر های که میزارین عالیه ممنون سلام برسانید

reihaneh چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:19 ق.ظ

سلام اقا واقعآ خسته نباشین
این شعر را ادم صد بار هم بخونه خسته نمیشه . اخ ماها باید قدردان شعرای خوب کشورمون باشیم مگه نه؟

سلام
چه عجب!
سری به کلبه درویشان زدید!
همیشه به یاد شما دوستان خوبم هستم
از اینکه شعر می خوانید و لذت می برید، باید بگویم شاید یکمعلم خوب ادبیات داشتید
بسیار خوشحال شدم
بازهم سری به ما بزنید
سلام به خانواده محترم برسانید

اون خدابیامرز یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:30 ق.ظ

آقا مطلب جدیه یا طنز؟؟؟؟؟؟

واقعا دارید از این شعر تعریف میکنید!!!! :-/

جسارتا یا آثار فاخر شعر پارسی (چه معاصر ، چه میراث گذشته) رو نخوندین ، یا دارین جانب داری میکنید!

این شعر واقعا افتضاحه!
جاى تعجب داره که شاعر مقدمات وزن رو نمیدونه!!!

اگر به شاعر دسترسی دارید لطفا بهشون بگید یک نگاهی به کتاب دکتر شمیسا بندازن!

نیلوفر جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 06:58 ب.ظ http://emco36.mihanblog.com/

سلام گوهر پارسی مر30 سایتتون عالییییییییییه
ادامه بده دیگه هر روز سر میزنم چیزی نمی بینم
پیش منم بیا

معلم ادبیات یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 03:05 ب.ظ

سلام دوست عزیز من هم مثل شما یک معلم ادبیات هستم ولی دانش اموزانم اینقدر بی ادب نیستند

سلام
راستش من توی نظرات دوستان دانش آموزم هیچ ....... ندیدم. یکبار فبلا هم گفته ام این ها مزاحی است که در عین احترام نزدیکی معلم و شاگرد را نشان می دهد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد